|
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 19:4 :: نويسنده : الیزابت آریانی
خوشگلا من براتون چند یادداشت گذاشتم تا از خوندنش لذت ببرید
یه يخچال نو خريدم، يخچال قديميه رو گذاشتم دم در روش نوشتم: رايگان! هركسي خواست، ببره. هر روز ميومدم مي ديدم يخچال سر جاشه! دو سه روز گذشت ديدم اينطوريه رو يخچال نوشتم: براي فروش، 50000 تومان! فردا صبحش اومدم ديدم يخچال رو دزديدن! دزدیدن جنس مجانی که صفا نداره اگه تو این سن و سال بفهمم همه راهُ اشتباه رفتم یه کاریش میکنم اما اینکه میبینم مغز تخمه آفتابگردونایی که میگیرم، میافته زیر مبل و پیدا نمیشه حس میکنم تمام زحماتم رو به باد دادم زمانى كه ما مدرسه مى رفتيم، يك نوع املاء بود به نام 'املاء پاتخته اى' ، در نوع خودش عذابى بود اليم! براى كسى كه پاى تخته مى رفت يه حسى داشت تو مايه هاى اعدام در ملاءعام.. و براى همكلاسى هاى تماشاچى چيزى بود مصداق تفريح سالم.....
نظرات شما عزیزان:
|